فیلم داستان یک نویسنده کوشا را روایت می کند که در تعطیلاتش در یک تفریحگاه با یک زن غریبه آشنا می شود و بسیار زود به راز های تاریکی در خارج از این تفریحگاه پی می برد و ...

داستان فیلم در آینده ای نه چندان دور و درباره دکتر "جنیفر اشگرو" یکی از دانشمندان برتر جهان است که در حال مبارزه برای یافتن درمانی برای بحرانی است که بر عرضه آب جهان تأثیر گذاشته است و ...

سریال داستان "گیلیاد" را روایت می‌کند، جامعه‌ای که قبلاً بخشی از ایالات متحده بوده و اکنون به استقلال رسیده است. بعد از فجایع زیست محیطی و کاهش تولد، گیلیاد حالا توسط یک رژیم بنیادگرا رهبری می‌شود که رفتار درستی با زنان ندارد و آن‌ها را در انحصار دولت می‌پندارد و ...

فیلم داستان "فردریک فیتزل" جوانی است که یادآور رویارویی ای می شود که در جوانی اش با مردی داشته که مدت ها بود آن را فراموش کرده بود. هم اکنون به گذشته اش سفر می کند و ...

دارن ، یک نوازنده جوان و با استعداد ، آرزو دارد که یک موسیقی بسازد که تا کنون کسی نساخته ، اما دلخور و خسته ، نا امید و بی پول است که در نتیجه به جذب یک وب سایت دوستیابی می شود و خودش را در مسیری تاریک قرار می دهد تا شاید بتواند موسیقی اش با آن شکل دهد ...

دارا به خانه برمی گردد تا با شوهر و دختر خردسالش که دو سال قبل آنها را ترک کرده بود دوباره ارتباط برقرار کند. هنگامی که او می رسد ، متوجه می شود که زنی که هفت ماه باردار است جای او را گرفته و دخترش دیگر او را نمی شناسد ، فیلم داستان مبارزات زنی برای بازیابی زندگی ای که پشت سر گذاشته را روایت می کند که ...

داستان این فیلم درباره ی پدر و دختری است که برای تعطیلات آخر هفته ای به خانه کنار دریاچه ایی سفر می کنند اما اوضاع زمانی به هم می ریزد که مجرمین تحت تعقیبی به خانه شان حمله می کنند و ...

داستان در مورد یک پدر و پسر است که برای عکس گرفتن از آزمایشگاه "کوداکروم" عازم سفر به کانزاس می شوند، این آزمایشگاه قرار است بزودی برای همیشه تعطیل شود.

پس از مرگی مرموز در اَبی، خواهر "تانیا" خود را در مرکز تحقیقات داخلی می‌یابد و می‌بایست حقیقت این مرگ مرموز را کشف کند، اما زمانی که جنازه‌ی خواهری دیگر پیدا می‌شود خواهر "تانیا" می‌بایست قاتل را پیدا کند و...

گردباد در لاس وگاس ، تگرگ در ایلینویز ، حرارت بالا و بارش برف و طوفان در شیکاگو ، این فقط آغاز یک سری از ناهنجاریهای آب و هوایی است . تعداد کمی از مسئولان برای جلوگیری از کشتار جمعی مردم وحشت زده در حال تلاشند ...

داستان در مورد پسربچه ای 5 ساله و با روحیه بنام "جک" می باشد که مادر دلسوزش از او مراقبت می کند. مثل تمام مادرهای مهربان دیگر، مادر جک هم خودش را وقف جک می کند تا او خوشحال و در امان باشد. اما زندگی آنها معمولی نیست، آنها درون مکانی محبوس شده اند که آن را "اتاق" می نامند. تا اینکه سرانجام حس کنجکاوی جک، مادر را مجبور می کند که ریسک کند از آنجا فرار کنند و دنیای بیرون را ببینند...